یزدفردا "نخستين امام جمعه آبادان در دوران پس از پيروزي انقلاب اسلامي به عنوان اسطوره مقاومت اين خطه از ميهن اسلامي ساعتي قبل دعوت حق را لبيك گفت و به ديار باقي شتافت.

آيت الله غلامحسين جمي نماينده امام (ره) و مقام معظم رهبري در شهر آبادان و اولين امام جمعه اين شهر از بامداد روز شنبه به علت عارضه مغزي در بخش آي.سي.يو بيمارستان شركت نفت آبادان تحت مراقبت‌هاي ويژه پزشكي قرار گرفته بود.

آيت الله جمي نخستين امام جمعه آبادان بود كه توسط امام خميني (ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي به اين سمت منصوب شده بود و تا پايان جنگ تحميلي نيز اين شهر را ترك نكرد و تكيه گاه هميشگي رزمندگان در طول جنگ بود.

بر اساس اين خبر ديدار از مجروحان، سركشي به خانواده شهدا و پاسخ دادن به مسائل شرعي رزمندگان از ديگر اقدامات آيت الله جمي بود.

رزمندگان منطقه جنوب خصوصا اهالي خونگرم آبادان همواره از شنيدن لحن شيرين و اميدواركننده آيت الله جمي از راديو در سالهاي جنگ تحميلي به عنوان قوت قلب خود ياد مي‌كردند.

زندگينامه خود نوشته آيت‌الله غلامحسين جمي

یزدفردا " در سال 1304 هجري شمسي در قريه اهرم مركز تنگستان از توابع بوشهر، به دنيا آمدم و شماره شناسنامه‌ام 103 از اهرم بوشهر مي‌باشد.


به گزارش یزدفردا "زندگينامه خود نوشته آيت الله غلامحسين جمي در كتاب خاطرات مرحوم حجت الاسلام و المسلمين غلامحسين جمي در مركز اسناد انقلاب اسلامي به چاپ رسيده است.
«در يك خانواده فقير و مذهبي به دنيا آمدم. پدرم شخصي مذهبي و مورد اعتماد مردم محله بود. او با قرآن و دعا مأنوس بود. با اين كه تحصيلات حوزوي نداشت، اما با همان سواد مكتب‌خانه‌‌اي اغلب سوره‌هاي قرآن را حفظ بود و چون مورد اعتماد مردم و مقدس بود، بخش عمده معاشش از طريق روزه و نماز استيجاري تأمين مي‌شد. پدرم در زندگي قانع بود.
از خصوصيات معنوي مرحوم پدرم، التزام عملي به قرآن، نماز و دعاي كميل در شب‌هاي جمعه بود و هرگز ترك نمي‌شد. در همان خانه خشت وگلي خود، بچه‌هايش را جمع مي‌كرد و دعاي كميل و حديث كساء مي‌خواند. شب‌ها قبل از اين كه بخوابد، او سوره «الواقعه» را از حفظ مي‌خواند و تا چند سوره قرآن را نمي‌خواند، نمي‌خوابيد.

شروع درس خواندن
سال تولد من تقريباً با اوايل سلطنت پهلوي اول مصادف بود و در آن زمان در محل ما، حوزه علميه وجود نداشت.در روستاي ما مدرسه هم نبود، تنها مكتب‌خانه‌اي بود كه بچه‌ها اعم از دختر و پسر در آن جا درس مي‌خواندند.
حدود 6 يا7 سال داشتم كه مرحوم پدرم مرا به آن مكتب‌خانه برد. در همان مكتب‌خانه بودم كه مدرسه ابتدايي تأسيس شد؛ مدرسه‌اي با 4 كلاس به نام مدرسه انوشيروان.تا كلاس ششم ابتدايي در همان مدرسه بودم. مدرك ششم ابتدايي را گرفتم، اما ديگر در اطراف ما مدرسه‌اي نبود.

تحصيلات حوزوي
از آنجايي كه پدرم عشق و علاقه فراواني به امور مذهبي و روحانيت داشت، مرا علاقه‌مند كرده بود كه وارد حوزه علميه بشوم.
علاوه بر اين، گاهي كه در جلساتي مي‌نشستيم و بعضي از اين پيرمردهاي باسواد شعر مي‌خواندند، لغت مي‌دانستند، حكايت نقل مي‌كردند، لغت عربي بلد بودند، در من تأثير مي‌گذاشت و بيشتر علاقه‌مند مي‌شدم كه دنبال دروس حوزوي بروم.بعداز دروس ابتدايي، به همان دليلي كه ذكر شد، ديگر عملاً براي من امكان ادامه تحصيل در مدارس دولتي نبود. در همين زمان 2 تن ازروحانيون خيلي خوب نجف رفته،به اهرم آمده بودند و در همسايگي ما سكونت داشتند.
آنان حاج شيخ محمد علي مأحوزي و حاج شيخ علي مأحوزي بودند كه از شاگردهاي خوب مرحوم آقا ضياء عراقي، مرحوم آيت‌الله سيد ابوالحسن اصفهاني، مرحوم محمد كاظم شيرازي و مرحوم اصطهباناتي به شمار مي‌رفتند.بعداز اتمام جامع‌المقدمات و مقدار زيادي از سيوطي، براي ادامه درس به برازجان و بوشهر رفتم. سپس حادثه‌اي در زندگي من رخ داد كه از استان بوشهر هجرت كردم و به آبادان آمدم. از زماني كه به آبادان آمدم زندگي من وارد فصل ديگري شد. سال 1327 بود كه وارد آبادان شدم. شنيدم كه يك روحاني به نام حاج شيخ عبدالرسول قائمي كه در آبادان خيلي خدمت مي‌كند. ايشان در آبادان به اصطلاح خيلي گل كرده بود. مرحوم آيت‌الله قائمي مدرسه علميه‌اي را تأسيس كرده بود و من وارد اين مدرسه شدم.
خدا رحمتش كند. مرد بزرگي بود. پرورشگاهي را هم تأسيس كرده بود. از من دعوت كرد كه به عنوان معلم عربي در اين پرورشگاه درس عربي بدهم. صرف و نحو را شروع كردم، خيلي مورد توجه‌شان واقع شد.
درس مي‌‌دادم و هم معالم و شرايع (فقه و اصول) را از مرحوم آيت‌الله قائمي و مرحوم سيد موسي حسيني مي‌آموختم. مشغول تحصيل بودم كه شرايط براي رفتن به نجف مهيا شد. خيلي علاقه‌مند بودم به نجف مشرف بشوم. خلاصه قاچاقي به نجف رفتم و در آن جا حاشيه ملاعبدالله و مطول را خواندم و از محضر آيت‌الله راستي كاشاني خيلي استفاده كردم و ايشان هم به من خيلي محبت پيدا كرده بود و با هم مأنوس شده بوديم.
در درس مطول مرحوم حاج شيخ محمد علي مدرس هم شركت كردم.مدتي در نجف بودم، تا اين كه مريض شده، مجبور شدم به ايران بازگردم. به آبادان برگشتم و در آن جا ماندگار شدم و تحصيل را ادامه دادم.در آبادان اساتيد خوبي وجود داشتند؛ مانند مرحوم آيت‌الله قائمي و مرحوم آيت‌الله صدر هاشمي كه صاحب رساله بودند، همين‌طور مرحوم آيت‌الله شيخ محمد طاهر آل شبير خاقاني كه مرجع تقليد و صاحب رساله بود. بنده بيشتر نزد اينها درس خواندم و بيشترين استفاده را از اين اساتيد بردم. اين آقايان بر گردن من حق دارند. تا آن‌جا كه مي‌توانستند، به من توجه داشتند.
آثار علمي
متأسفانه من اين توفيق را نداشتم كه كتابي بنويسم، اما گاهي مقاله‌هايي مي‌نوشتم كه در نشريه مكتب اسلام منتشر مي‌شد. مقاله‌هايي هم براي روزنامه نداي حق كه از روزنامه‌هاي بعد از شهريور بيست و يك و روزنامه ديني بود نوشته‌ام، اما آثار قلمي مستقلي ندارم. به عقيده من اين توفيقي است كه نصيب بنده نشد.
اسناد و مدارك شخصي
زندگي بنده در دوران مبارزات انقلاب و در طول جنگ تحميلي عراق عليه ايران دستخوش يك سري اتفاقات و حوادث شد. اسناد و مدارك و اجازه‌نامه‌هاي خوبي داشتم. اجازه‌نامه از مرحوم آيت‌الله حاج سيد عبدالهادي شيرازي(ره)، از مرحوم آيت‌الله اصطهباناتي(ره)، از مرحوم آيت‌الله حكيم(ره)، از مرحوم آيت‌الله خويي(ره)، از مرحوم حضرت امام(رض) و از آيت‌الله گلپايگاني(ره) و الان هم از همه مراجع اجازه‌نامه و دستخط دارم. اما در نقل و انتقالاتي كه به واسطه انقلاب و بعد هم جنگ داشتيم، همه آنها از بين رفتند.
در دوران جنگ كه آبادان تخليه شد و مردم به خاطر ناامني و پرتاب خمپاره‌ها، راكت‌ها، موشك‌ها و حمله هواپيماهاي عراقي مجبور شدند شهر را ترك كنند، من هم خانواده خود را به جاي ديگري فرستادم و به تنهايي در آبادان ماندم، تا اين كه منزل ما براثر اصابت گلوله توپ صدمه ديد و ناامن شد، از اين رو مجبور شدم منزل را به جاي ديگري منتقل كنم و از آن جا هم به جاي ديگر و از آن جا هم به جاي ديگر و...در طول جنگ 4-5 بار منزل ما تغيير كرد. در آبادان و بعد هم اهواز جابه‌جا شدم.
در اين نقل و انتقال‌ها، كتاب‌ها و اسناد و مدارك بنده از بين رفت و بسياري از آنها مفقود شد و الان فقط تعدادي از اجازه‌نامه‌هاي مراجع فعلي نزد من است.
علاقه‌مندي به مسائل سياسي
يادم هست از همان اوايل جواني در همان منطقه خودمان خيلي علاقه داشتم روزنامه بخوانم. در آن ايام، تنها روزنامه‌اي كه براي ما قابل دسترسي بود، روزنامه اطلاعات بود كه آن را هم گاهي از بوشهر يا برازجان تهيه مي‌كردم. اين روزنامه خواندن مرا به سياست علاقه‌مند كرد، به‌خصوص وقتي كه جنگ دوم جهاني شروع شده بود.
اخبار جنگ در روزنامه‌ها مطرح مي‌شد. لازم به ذكر است كه من از ابتدا، شم سياسي داشتم و اين روزنامه خواندن‌ها و دنبال وقايع بودن، مرا بيشتر به سمت سياست مي‌كشاند.
آن زماني كه درس مي‌خواندم، اين سؤال براي من مطرح بود كه اين درس‌ها را براي چه مي‌خوانيم؟ اين‌ها كه كاربرد عملي ندارند. آن چه كه ما در فقه مي‌خوانديم، قسمت عمده‌اش مربوط به مسائل اجتماعي و اداره امور دنيايي مردم است، حال آن كه چيزي در دست ما نيست.
ما كتاب قضا مي‌خوانيم، اما قانون قضاي ما از كشورهاي ديگر گرفته شده، قانون تجارت ما از قانون بيگانگان اخذ شده است. مملكت ما مملكت اسلامي است، مملكت امام زمان(عج) است، اما آن چه دستگاه حاكمه اجرا مي‌كند، غير از اسلام است، لذا در ذهن من اين بود كه بايد حكومتي داشته باشيم، نيروي اجرايي داشته باشيم تا آن چه اسلام در مورد قضا، ارث، تجارت، بيع و شرا، و... دارد، عملاً پياده شود.
همين مسأ‌له مرا به سمت مسائل سياسي مي‌كشاند. علاقه‌مند بودم كه از جايي، فريادي بلند شود و اسلام‌خواهي را ندا دهد و انقلابي بشود. راه و رسم مملكت، اسلامي بشود و حكومت، حكومت اسلام باشد.»

کتابشناسی مرحوم آیت‌الله غلامحسین جمی

آیت‌الله غلامحسین جمی (1304 ـ 1387) پس از پیروزی انقلاب اسلامی با حكم حضرت امام (ره) به عنوان نخستین امام جمعه آبادان معرفی شد و از چهره های ماندگار و مظهر مقاومت شهر آبادان در دفاع مقدس بود. وی دیشب(هفتم دي) در سن 83 سالگی بر اثر بیماری راهی خانه ابدی شد. به همين مناسبت "ايبنا" مروري دارد بر مهم‌ترين آثاري كه در باره وي منتشر شده‌اند.به گزارش یزدفردا " غلامحسين جمي سال 1304 در قريه اهرم مركز تنگستان از توابع بوشهر، به دنيا آمد.

وی در سال 1327 راهي آبادان شد و نزد آيت‌الله شيخ عبدالرسول قائمي تحصيل دروس حوزوي را پي گرفت.

با ظهور جمعيت فداييان اسلام به رهبري سيدمجتبي ميرلوحي (نواب صفوي) و ايجاد كانون و شعبه‌اي از اين جمعيت در آبادان، غلامحسين جمي با بسياري از اعضا آشنا شد و با آغاز حركت امام خميني(ره) در دهه 1340در مساجد آبادان به سخنراني پرداخت.

فعاليت‌ها و سخنراني‌هاي غلامحسين جمي در آبادان سبب شد تا او سكان‌دار و چهره پيش‌رو انقلاب در آن خطه شود.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي، وی علاوه برپايي و اقامه نماز جمعه در آبادان، تحولات و تحركات سياسي شهر را با دقت زيرنظر داشت.

با شروع جنگ تحميلي، شهر آبادان در وضعيتي بحراني قرار گرفت و يك سال در محاصره به سر برد. در چنين شرايط و وضعيتي، آيت‌الله غلامحسين جمي در شهر ماند و نقطه قوتي براي مقاومت آن شد.

وي در آذر 1361 و در انتخابات نخستین دوره مجلس خبرگان به نمايندگي مردم استان خوزستان برگزيده شد. 

آیت‌الله غلامحسین جمی بر اثر عارضه مغزی، مدت‌ها از بیماری رنج می‌برد و سرانجام هفتم دی ماه، در سن 83 سالگی و در بیمارستان امام خمینی‌(ره)دعوت حق را لبیک گفت.

کتاب "نوشتم تا بماند" بيست و چهارمين كتاب از مجموعه "يادداشت‌هاي جنگ" تهیه و منتشر شده توسط دفتر ادبيات و هنر مقاومت، به اهتمام محسن کاظمی، تازه‌ترين و مهم‌ترين كتاب در باره آيت‌الله جمي است.

فصل نخست اين كتاب يادداشت‌هاي روزانه آيت‌الله غلامحسين جمي در جنگ را از تاريخ 24 مهر 1359 تا 19 مهر 1360 دربرمي‌گيرد.

"يادگشت‌ها" فصل دوم و شامل يادداشت‌هاي پراکنده آيت‌الله غلامحسين جمي با عناوين دوران مبارزه، جمي و بيماري، در ميان بحران، پايداري تا پيروزي، بدرقه خاموش و آواي توحيد است.

در فصل سوم با عنوان "پيوست ها" آثار شفاهی آيت‌الله غلامحسين جمي و از جمله خطبه نماز جمعه و سخنراني ها و گفت و گو با مطبوعات گردآمده است. 

كتاب "نوشتم تا بماند" در قطع وزيري و 855 صفحه، با شمارگان 2500 نسخه و قيمت 11000تومان و جلد گالينگور تاكنون توسط انتشارات سوره مهر به چاپ دوم رسيده است. چاپ نخست اين اثر سال 1386 با شمارگان 2200 نسخه روانه بازار كتاب شده بود.

"خ‍اطرات‌ ح‍ج‍ت‌الاس‍لام‌ غلامحسین جمی" کتاب دیگری درباره وی است كه وقایعی مانند؛ کشف حجاب، نهضت ملی شدن صنعت نفت و نقش علما و فداییان اسلام در آن واقعه، نقش آبادان در نهضت امام خمینی(ره)، فعالیت‌های آیت‌الله قائمی و وقایع شتاب‌بخش به پیروزی انقلاب اسلامی را شرح می‌دهد. 

در پایان اين كتاب، فصل جداگانه‌ای از خاطرات آيت‌الله جمي از جنگ تحمیلی به صورت روزشمار آمده است.

یزدفردا :در سال گذشته در مراسم معرفي کتاب عنوان شد: دست نوشته هاي آيت الله جمي تراوشات حقيقت پايداري است

گروه فرهنگ: نشست مطبوعاتي معرفي و رونمايي کتاب «نوشتم تا بماند» حاوي دست نوشته هاي آيت الله جمي صبح ديروز با حضور مرتضي سرهنگي مدير مرکز مطالعات و تحقيقات فرهنگ و ادب پايداري و محسن کاظمي - گردآورنده اثر - در حوزه هنري برگزار شد.
به گزارش خبرنگار مردم سالاري، در اين نشست محسن کاظمي - گردآورنده کتاب «نوشتم تا بماند» - درباره اين اثر گفت: آيتالله جمي يکي از تاثيرگذارترين ائمه جمعه آبادان بوده که سابقه درخشان مبارزاتي در طول رژيم استبدادي شاه داشت. وي از سالهاي 1342 دامنه فعاليت سياسي خود را گسترش داد.
وي افزود: آيتالله جمي از جمله روحانيوني بود که همواره مورد سو»ظن رژيم بود. او بارها دستگير شد و تحت کنترل و مراقبت قرار داشت. با پيروزي انقلاب و شروع جنگ تحميلي به خصوص در آبادان آيت الله جمي فعاليت هاي بسياري در سطح شهر انجام داد. حضور وي نه تنها به عنوان يک روحاني تاثيرگذار در نماز جمعه بلکه در ساير ارکان اصلي دفاعي از شهر آبادان همواره مورد تقدير است.
کاظمي تصريح کرد: نماز جمعه هاي وي در دوران جنگ بسيار نافذ و باشکوه برگزار مي شد; به طوري که امام خميني همواره از انعکاس اين نماز جمعه ها صحبت مي کردند و به آيت الله جمي هم علاقه بسياري داشتند. سرکشي به جبهه هاي جنگ و روحيه دادن به رزمندگان اسلام مهم ترين فعاليت هاي وي را تشکيل مي داد.
وي در ادامه گفت: کتابي که پيش رو داريم در واقع برآيند سال هاي مقاومت و پايداري آيت الله جمي و مردمي است که در بدترين شرايط، جنگ تحميلي را تاب آوردند و با گوشت و خون خود از شهر دفاع کردند. آيت الله جمي سعي کرده در دست نوشته هاي خود به نوعي ايثار و مقاومت را منعکس کند. روي اين اصل است که انتشار اين کتاب براي آگاه شدن نسل حاضر از وقايع جنگ بسيار ضروري است.
گردآوردنده «نوشتم تا بماند» در ادامه خاطرنشان کرد: يادداشت هاي آيت الله جمي به هيچ وجه در جريان گردآوري اين کتاب مخدوش نشده بلکه ويرايش و مرتب شده است. هرچند برخي از کلمات اين دست نوشته ها براي ما واضح نبوده اما تمام سعي خود را کرده ايم تا بتوانيم اين سطور را آن طور که هست با وجود بوي باروت و خون و آتش در معرض ديد مخاطب بگذاريم. اصل اين دست نوشته ها به شکل مستند در اختيار خانواده آيت الله جمي، موزه شهدا و مرکز اسناد انقلاب اسلامي قرار دارد.
کاظمي با اشاره به وجوه قابل بحث اين کتاب ادامه داد: دست نوشتههاي آيتالله جمي از ابعاد مختلف قابل بررسي است. نخستين دليل اهميت اين کتاب شکل گيري آن در آبادان است. ديگر اينکه شرايط جنگ را به تصوير کشيده و به شکل زنده - و نه ذهني - آن را براي مخاطب شرح داده است.
وي افزود: هرچند امروز جمي در بين ماست اما دچار فراموشي شده و به واسطه سکته مغزي قادر به تکلمي که بايد نيست اما همين قدر مي دانيم که نقش وي در نگارش اين کتاب بسيار ارزشمند است.
گردآورنده کتاب تصريح کرد: «نوشتم تا بماند» در مجموع از سه فصل تشکيل شده و نکته جالب اينکه در طول چهار ماه گردآوري و ويرايش شد تا در 830 صفحه در اختيار مخاطب قرار داده شود. بيش از بيست سند مبارزاتي آيتالله جمي، صحبت هاي وي در نماز جمعهها، خاطرات مردم از اين خطبهها و... از جمله فصول مختلف اين کتاب است.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا